در رو باز میذارم تا یکم هوای خنک بیاد تو. کلاغه مث همیشه نشسته رو میله ی تراس. منتظره تا براش آب و دون ببرم. اگه نبرم نوکم میزنه. انقدر نوک میزنه تا گوشتمو رد میکنه و استخونامو سوراخ. یه عده کرم اونجا تو خاک گلدونا اسکان دارن. خیلی گنده و گوشتالو و زشت. جیغ میکشن هر روز هرموقع که دلشون بخواد. راهی واسه ساکت کردنشون هم وجود نداره. سوسکای توی راه آب هر روز میان سلام و احوال پرسی میکنن و میرن. خیلی ارادت و ارق دارن بهم. 

اینجا هر روز ناهار پیتزای سبزی جات میخوریم و سوپ جو. لا به لای سرامیکا از چرک و کثافت سیاه شدن.

یه کاناپه ی کهنه که از پدر بزرگ به ارث رسده جلو تلویزیون جا خشک کرده. یه هارد دارم پر از فیلم. هر روز انقدر فیلم میبینم که مغزم ارور بده.

 پوچی رو تو دستاش لمث میکنه. شنا میکنه توش. غرق میشه. اینجا آدمای همسن من پوچی رو زندگی میکنن. 




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها